تهران سربلند – پرسیا فقط یک باشگاه ورزشی نیست؛ منشأ تاریخ رسمی کاراته ایران است. همانجایی که از دلِ آن نخستین مربیان ملی برخاستند، تیمهای جهانی شکل گرفتند و پرچم ایران در میادین بینالمللی با نام شاگردانش بالا رفت. اما حالا همان دیوارهایی که روزی از فریاد و انرژی قهرمانان میلرزید، در سکوت و بیمهری فروریختهاند.
سعید رستخیز، از چهرههای قدیمی و تأثیرگذار کاراته پایتخت، در گفتوگو با خبرنگار «تهران سربلند» با بغضی فروخورده گفت:
«آکادمی پرسیا شناسنامه کاراته ایران است، اما انگار همه فراموش کردهاند. من سالها سرمایه شخصی گذاشتم، سالن را حفظ کردم، تجهیزات را نوسازی کردم، اما از هیچ نهاد ورزشی حمایت ندیدم. به من گفتند خودت بساز، خودت بسوز!»
وی با اشاره به سابقه درخشان این مکان افزود: «در سال ۱۳۸۸ تیم ملی با ۹ ورزشکار به تورنمنت فوشان چین اعزام شد و ۶ مدال طلا، ۲ نقره و یک برنز کسب کرد. آن روزها عکسهای یادگاری گرفتند، اما امروز حتی کسی به این درِ بسته نگاه نمیکند.»
رستخیز تصریح کرد: «پرسیا فقط خاطره نیست؛ بخشی از هویت کاراته ایران است. اما وقتی مدیرانی میآیند که کاراته را فقط از روی آمار میشناسند، نتیجه همین میشود که میبینید. ما از دلِ تاتامی بزرگ شدیم، نه از پشت درهای بستهی کمیتههای اداری.»
او تأکید کرد که انگیزهاش مالی نیست، بلکه دفاع از میراث معنوی ورزش رزمی ایران است: «اگر درآمد میخواستم، وارد تجارت میشدم، نه کاراته! رنج من از فراموشی است؛ از اینکه هیچ مدیری حتی ارزش گچ همین دیوارها را نمیداند. بله، میتوانم سه سالن راهاندازی کنم، اما برای روحی که در بیمهری خشکیده، هیچ معماری کاری از پیش نمیبرد.»
تحلیل و هشدار تهران سربلند؛ کاراته ایران بر شانههای همین مردان استوار مانده است، اما سالها بیتوجهی مدیریتی، ستونهای آن را به لرزه انداخته. آکادمی پرسیا یادگار نسلی عاشق است که بیبودجه، بیریا و بیتریبون، تاریخ ساخت.
تهران سربلند هشدار میدهد: سکوت در برابر این فراموشی، خیانت به حافظه ورزشی کشور است. اگر امروز صدای پرسیا شنیده نشود، فردا چیزی از ریشههای واقعی کاراته ایران باقی نخواهد ماند؛ تنها دیوارهایی ترکخورده و نامهایی که از حافظه جمعی پاک میشوند.
انتهای پیام/