تهران سربلند ـ محمدرضا رشیدنیا، یکی از چهرههای ماندگار و اثرگذار کاراته ایران و آسیا، بیش از چهار دهه از عمر خود را وقف این رشته رزمی کرده است؛ مردی که از کوچهپسکوچههای تهران برخاست، با پشتکار و دانش فنی راه خود را به جایگاه مربیگری تیم ملی ماکائو گشود و با افتخارات رنگارنگ، نامش را در تاریخ کاراته ثبت کرد.
محمدرضا رشیدنیا با یادآوری نخستین روزهای ورودش به کاراته گفت: سال ۱۳۵۴، در یک باشگاه کوچک در قلب تهران، نخستین تمرینات خود را آغاز کردم. آن زمان کاراته برای بسیاری ناشناخته بود و یادگیری هر تکنیک، تمرینهای طاقتفرسا و مداومت بیوقفه میطلبید. وی افزود: تنها یک سال بعد، با پشتکار و تلاش مستمر موفق به دریافت کمربند سبز شدم؛ افتخاری که در آن سالها به آسانی بهدست نمیآمد و نیازمند عبور از آزمونهای جدی و سختگیرانه بود.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۵۷ کمربند قهوهای و در سال ۱۳۵۹ کمربند سیاه را دریافت کردم که نقطه عطفی در مسیر ورزشی من بود. این مراحل نهتنها توانایی فنی مرا ارتقا داد، بلکه آموختم کاراته چیزی فراتر از حرکات رزمی است و جایگاه ویژهای در ساختن شخصیت و انضباط فردی دارد.
رشیدنیا با اشاره به فعالیت اولیه خود در سبک کانذن گفت: پس از سالها تمرین و تجربه، در سال ۱۳۶۸ با آشنایی بیشتر با سبکهای مختلف به شیتوریو پیوستم. این تغییر مسیر با فضای تازه فنی و آموزشی کاراته ایران همزمان شد و موجب شد نگاه من به آموزش و مربیگری نیز عمیقتر شود. وی افزود: همین تغییر رویکرد، زمینه را برای توسعه این سبک در کشور و تربیت نسل تازهای از قهرمانان فراهم کرد.
وی در ادامه یادآور شد: در سال ۱۳۷۶ تصمیم گرفتم تیمی با ساختار حرفهای تشکیل دهم. این تیم جوان و پرانرژی، در مدت کوتاهی پیشرفت کرد و به تیم ملی شیتوریو تبدیل شد. در مسابقات قهرمانی آسیا ۱۹۹۹ سنگاپور، با وجود رقابت شدید کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا، توانستیم عنوان نایبقهرمانی را کسب کنیم. رشیدنیا افزود: حضور ما در مسابقات جهانی ۲۰۰۰ مونیخ و قرار گرفتن در جمع هشت تیم برتر جهان، اعتمادبهنفس و انگیزه ورزشکاران ایرانی را دوچندان کرد و نشان داد که میتوانیم در سطح جهانی هم حرفی برای گفتن داشته باشیم.
وی با اشاره به آغاز همکاری بینالمللی خود گفت: در سال ۲۰۰۲، با معرفی فدراسیون کاراته ایران به فدراسیون ماکائو، قراردادی سهماهه برای هدایت تیم ملی آن کشور امضا کردم. باور من این بود که کاراتهکاهای بومی ماکائو ظرفیتهای پنهانی دارند که با آموزش اصولی شکوفا میشود.
وی افزود: نتیجه این اعتماد، کسب سه مدال ارزشمند در بازیهای آسیایی پوسان بود؛ افتخاری که هم برای ماکائو و هم برای من بهعنوان مربی ایرانی، جایگاه ویژهای داشت.
رشیدنیا ادامه داد: این موفقیتها آغازگر همکاری طولانیمدت من با ماکائو شد و طی سالهای بعد، مسیر کسب افتخارات آسیایی و جهانی را هموار کرد.
وی اظهار داشت: فلسفه من در مربیگری، ترکیب انضباط شرقی با تجربه و نگرش ایرانی است؛ رویکردی که نهتنها در نتایج مسابقات، بلکه در رشد شخصیتی شاگردان نیز ثمر داده است.
این مطلب، قسمت اول گفتوگوی تفصیلی با محمدرضا رشیدنیا است. در قسمتهای بعدی، به موضوعات مهمی همچون وضعیت کاراته جهان، مسیر و چالشهای کاراته ایران، دلایل افول این رشته در برخی عرصهها و نیازهای امروز کاراته برای بازگشت به اوج پرداخته خواهد شد.
انتهای پیام/
